عمران در سال 1341 ه .ش در یکى از روستاهاى اهر متولّد شد. در همان دوران طفولیت پدرش را از دست داد و داغ بى پدرى بر قلب کوچک و مهربانش نشست. او از کودکى فقر و محرومیت را با تمام وجود احساس کرد. پدر رفته بود و مادر به تنهائى چند فرزند قد و نیم قد خود را از درد فقر و بى پناهى از این روستا به آن روستا مى کشید تا عاقبت همین ندارى و فقر آنها را وادار کرد که به تبریز مهاجرت کنند. مادر ریسندگى مى کرد و عمران و برادرش به کار در کارگاههاى قالیبافى مشغول بودند.
وقتى که در آن دخمه هاى تاریک و سیاه و نم گرفته که نامش را کارگاه گذاشته بودند، کنار برادر پشت دار قالى مى نشست، کودکى بیش نبود. کودکى که از آغاز زندگى با فقر هماغوش بود و درد خانواده را خوب مى فهمید. روزها در آن کارگاه تاریک و نم گرفته چه سخت مى گذشت. حرفها مى شنید و کتکها مى خورد، امّا دم فرو مى بست. باید تاب مى آورد، باید با همت دستهاى کوچکش چرخ خانواده بهتر مى چرخید.